۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

گزارش برنامه خط الراس جوپار - بخش دوم

با سلام بر دوستان عزیز

بخش اول این گزارش هفته پیش حضورتان ارائه شد و به امید خدا هفته آینده نیز بخش پایانی آن در وبلاگ ارائه خواهد شد
این شما و این هم بخش دوم گزارش پیمایش خط الراس جوپار

نمای خط الراس از قله سه شاخ بزرگ


پروفایل تهیه شده از خروجیGPS  و گزارش خلاصه برنامه
 
حرکت از تهران: چهارشنبه 6 خرداد1388 ساعت16:30 قطار تهران-کرمان
روز اول(7خرداد88):
ورود به راه آهن کرمان:ساعت 7 صبح

با کرایه یک سواری از کرمان به ماهان رفته و از آنجا نیز با یک نیسان وانت  با طی کردن یک جاده خاکی حدود 20 کیلومتری به دهانه قناقستان می رسیم(جاییکه آخرین نقطه ماشین رو و نقطه شروع دره منتهی به کاسه اصلی خط الراس جوپار است).
 ساعت حدود 11 راه می افتیم ,هوا گرم و سوزان است ولی گرمی و حرارت و اشتیاق ما برای دست یافتن به  ستیغ کوهستان جوپار بیشتر از گرمای هواست.



طی مسیر از دهانه قناقستان به سمت راهرو رجب و پناهگاه

از مسیر چپ رودخانه کوچک و کم آب وارد دره می شویم و در مسیر پاکوب منتهی به جانپناه گام بر می داریم هر چه جلوتر می رویم دره تنگتر می شود و امکان بهره برداری ما از سایه صخره ها بیشتر می شودبعد از 2 ساعت راهپیمائی در دره.به راهرو رجب می رسیم


فرح منصوری در حال صعود از راهرو رجب
 گذرگاهی سنگی با شیب حدود 70 درجه که مارا به خارج از دره هدایت می کند. با خروج از دره و سوار شدن بر یال بالای دره از زیباییها و خنکای دره محروم شده و کمی دلگیر می شویم اما کوهستان هدیه ای ویژه به ما می دهد و دلمان را بدست می آورد و آنهم تابلوی طبیعی و زنده ای از آلپ ایران است که نمونه آنرا در هیچ کجای ایران نمی توان دید. خط الراسی تماما" صخره ای با قله های سر به فلک کشیده  و سوزنی شکل آنچنان محصورمان می کند که خستگی راه و گرما و تشنگی را فراموش می کنیم.

نمای خط الراس و کاسه اصلی آن


مسیر پاکوب را به سمت جنوب شرق ادامه داده و از گسلی که گذرگاهی بنام خر پران در آن قرار دارد و با سیم بکسل ایمن سازی شده عبور  می کنیم.ساعت 14:45به پناهگاه می رسیم .


جانپناه جوپار
 هوا گرم است و ما خسته و تشنه و آبهائی که بخاطر نبود آب مناسب در مسیر از ماهان تهیه کرده ایم گرم و رو به اتمام است اما من نگران نیستم  چون میدانم نیم ساعت بعد از پناهگاه به جائیی می رسیم  که کم از بهشت نیست. به بیدستان می رسیم ,خنکای سایه درختان و آب سرد و گوارای  آن روحمان را تازه می کند,پاهای خسته و تفتیده از گرمایمان را در آب خنک می گذاریم و آن خنکی آب را جذب نموده و به عمق وجودمان منتقل می کند.

بیدستان
 مسیر را به سمت گردنه تافک سفید ادامه می دهیم  و از زیر قلل کیش,مادر و بچه و بلوچی رد شده و با افزودن به ارتفاع و نزدیک شدن به غروب کم کم از گرما رها شده و در هوائی خنک و مطبوع و باگذر از کنارجویبارهای پر آب و زیبا ئ دیدن مناظر شگرف خط الراس جوپار انگار در عالم خلسه هستیم,انگار کوله بارهای سنگینمان چون پر کاهی سبک شده  و دیگر بر دوشمان سنگینی نمی کنند و ما در حال پروازیم. به نزدیکی گردنه تافک سفید می رسیم و همانجا چادرهایمان را برپا می کنیم.


در انتها - گردنه تافک سفید

روز دوم(8خرداد88):

نمای دره منتهی به خط الراس که از آن صعود نمودیم-تافک سفید در انتها
 شب خوب و آرامی را گذرانده و صبح زود حرکتمان را به سمت  جنوب  و در جهت سوار شدن بر خط الراس ادامه می دهیم. از کنار جوی آبی حرکت کرده و به ابتدای دهلیز پر برف منتهی به خط الراس می رسیم. البته میزان برف آن از سال 84 خیلی کمتر است و چندین جا سنگها از برف بیرون زده و حرکتمان را دشوار می کند.

بچه ها در حال صعود از دهلیز منتهی به خط الراس
 شوق رسیدن به خط الراس سرعتمان را زیاد می کند و نمی فهمیم که چگونه به روی خط الراس می رسیم. دمی استراحت کرده و با نگاه کردن به مسیر پیش رویمان متوجه می شویم که کجا هستیم و چکار باید کنیم!!.

گردنه بعد از قلل سیدی و آقائی و نقطه شروع  پیمایش ما  بر روی خط الراس


اولین دیواره ای که در برابر ما قرار گرفته و آنرا از سمت راست تراورس کردیم
  دیواره ای دویست متری پیش رویمان قرار گرفته و بنظر می رسد که چاره ای جز صعودش نداریم. با توجه به تجربه قبلی من در صعود سال 84 ,مسیری را در سمت راست دیواره یافته و این دیواره را دور زده و رد می کنیم اما اینها یکی دوتا نیستند و  چاره ای جز صعود بعدی ها نیست. دیواره اول را که شیبی خفته دارد با یک طول صعود  که نیاز به حمایت داشت رد می کنیم و پس از  فرود  از یک معبر سنگی دشوار  به پای دیواره دوم می رسیم

وحید در حال صعود دیواره اول

ادامه مسیر بعد از دیواره اول
 

بعد از صعود دیواره اول از سمت چپ لکه برف فرود آمده تا به پای دیواره دوم رسیدیم
  سال 84 وقتی به پای این دیواره رسیدیم  حدود 2 ساعت پای ان نشسته و دنبال مسیر می گشتیم و در نهایت شکاف فراخی را در سمت راست دیواره جهت صعود یافتیم. اینبار کارمان ساده تر بود و از مسیر همانسال با یکطول طناب مسیر را صعود کرده و این خوان را که خوان آخر قله بلوچی بود را نیز رد کرده  و به نزدیکی بلوچی رسیدیم

تیم در حالی طی مراحل آخر صعود قله بلوچی

. بلوچی بعد از ناز و عشوه های زیاد به ما اجازه می داد که بر آن گام بگذاریم و این نازکشیدها بود که لذت صعودمان را صدچندان می کرد. با قرار گرفتن بر روی بلوچی چشم اندازی دیگر از خط الراس در برابر دیدگانمان قرار گرفت. چشمان بچه ها از شوق می درخشید, جوپار با نمایاندن روی زیبایش پاداش تلاشهایمان را داد و حالا دیگر واقعا" حس پرواز داشتیم و دیگر به حال پرنده ها غبطه نمی خوردیم.

اعضاء تیم بر روی قله بوچی

از بلوچی جدا شده و مسیر را ادامه داده و به سمت  قلل مادر و بچه  حرکت کردیم. دو قلوهائیی که با فاصله کمی از هم قرار گرفته و زیاد به مادر و بچه شبیه نبودند. در واقع آنها هردو مادرانی  مهربان بودند و ما را نیز مانند بچه های خود در آغوش گرفتند .

 به تر تیب از راست:قلل مادر و بچه - برداشت تصویر از قله بلوچی
 برخلاف بلوچی سختگیر وعشوه گر ,این دو قله مهربانانه  و با کمترین آزاری مارا پذیرفتند و به آغوش گرم خود را دادند و ما نیز مثل بچه ها از سرو کولشان بالا رفتیم و براستی چه مهربان و صبور است این کوه,اصلا" دعوایمان نکرد.

من(مهدی فرهادی) و همسرم(فرح منصوری) پس از فرود از قله بلوچی
 با صعود این دو قله از مسیر شن اسکی سمت چپ قله بچه به  سوی محل شب مانی حرکت کردیم و جای چادر برنامه 84 را نیز پیدا کرده و همانجا چادر را برقرار کردیم. سال 84 در این محل لکه برف خوبی بود که از برف آن برای تامین آب استفاده کردیم اما امسال از آن خبری نبود اما با توجه به اینکه ظروف آبمان را بعد از قله بلوچی از یک برفچال پر کرده بودیم به مشکل آب بر نخوردیم.

برقراری کمپ دوم بعد از قله بچه
  شب آرام و دلپذیر دیگری را در سکوت آرامش بر دوش جوپار گذراندیم- فردا نیز روز سخت ی در پیش داریم صعود دو دیواره و سه فرود30,60 و 25 متری  
ادامه دارد....

۱ نظر:

  1. گزارش بسیار جامع و زیبایی بود. موفق و پاینده باشید.

    پاسخحذف