۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

قله پرستی و صعودهای دروغین

عطش صعود به قله ها به هر قیمتی و "قله پرستی" از بیماریهای خطرناکی است که در بین کوهنوردان شایع است از نظر بیماران "قله پرست" فعالیت کوهنوردی آنها تنها در صورتی دارای ارزش است که بتوانند بر قله پای بگذارند با کمال تاسف  این بیماری در بین کوهنوردان ما بسیار شایع شده است و اگر برای درمان آن چاره ای اندیشیده نشود در آینده ای نه چندان دور باید برای مرگ این بیمار (فرهنگ کوهنوردیمان) سوگواری کنیم.
هدفم از نگارش این مطلب بررسی روانشناختی  و یا جامعه شناختی این رفتار نابهنجار در بین کوهنوردانمان نیست بلکه در اینجا تنها می خواهم به یکی از عواقب این نوع نگرش بپردازم.
هرساله تعداد قابل توجهی از کوهنوردان کشورمان بر روی قلل 7 یا 8 هزار متری تلاش می کنند درحالیکه بسیاری از آنها به بیماری" قله پرستی" دچار شده اند اینان تنها خودرا از لحاظ جسمی و روحی برای فتح قله آماده کرده و هیچگونه آمادگی ذهنی و روانی برای مواجهه با شکست و عدم دستیابی به قله ندارند چنین افرادی درصورت شکست در صعود به قله به شدت در معرض وسوسه دروغگوئی و تمارض به صعود قله قرار می گیرند خصلت زشتی که با کمال شرمندگی قبح و زشتی آن در جامعه ما از بین رفته است.
با توجه به اینکه در ورزش کوهنوردی برخلاف سایر ورزشها هیچ خبرنگار یا تماشاچی بر عملکرد کوهنوردان نظاره نمی کند و حتی گاهی اوقات شرائط نیز اجازه ثبت لحظات صعود را به خود کوهنوردان نیز نمی دهد کوهنوردان به شدت برای دروغگوئی و بزرگنمائی وسوسه می شوند و هر چه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در سطح پائینتری قرار گرفته باشند بیشتر در معرض این وسوسه ها قرار می گیرند این وسوسه ها تنها محدود به شخص کوهنورد نیست  و اطرافیان و پشتیبانان آنها نیز که منافعشان به نوعی با موفقیت  آنها گره خورده است نیز در معرض آن هستند.
سالهاست که نشانه های زیادی را از صعودهای دروغین کوهنوردان کشورمان بخصوص در صعودهای برون مرزی مشاهده می کردم تیمهای زیادی را دیدم که تا نزدیکیهای قله (50 یا 100 یا 200 متری) پیش می رفتند و بعد از ثبت یک عکس مبهم و یا حتی بدون ثبت عکس یا فیلمی باز می گشتند و ادعای صعود می کردند.
اما امسال مورد جدید و پیشرفته تری را مشاهده کردم که با توجه به اینکه خود در جریان کامل آن قرار دارم برایتان نقل می کنم:
بعد از صعود تیم 8 نفره ما در مردادماه سال جاری به قله خانتنگری و هنگام بازگشت به کمپ اصلی تعدادی از ;کوهنوردان ایرانی را در کمپ 1 قله مشاهده کردم که بعد از تلاش تا ارتفاع 6۰00 متری(قله چاپایف) منتظر هوای مساعد جهت تلاش نهائیشان بودند در حالیکه براساس اطلاعات هواشناسی و درپیش بودن جبهه هوائی نامناسب شانس زیادی برای صعود قله نداشته و بدین خاطر تعدای از آنها وضعیت روحی نامناسب و نگران کننده ای داشتند. در بین این کوهنوردان 4 نفر از ادامه صعود منصرف شده و بعد از ما عازم کمپ اصلی شده و بهمراه ما از کمپ اصلی نیز بازگشته و به ایران بازگشتند.
پس از بازگشت به ایران و در هنگام جستجو در اینترنت با کمال تعجب با خبر صعود یکی از این 4 نفر از زبان رئیس هیات کوهنوردی استان مازندران مواجه شدم این مسئول محترم با یکی از خبرگزاریهای رسمی مصاحبه کرده و صعود قله خانتنگری را به هم استانی قهرمانشان تبریک گفته بودند. البته این احتمال وجود دارد که این ادعا از جانب کوهنورد مزبور نبوده باشد و مسئول محترم اهداف خاص خودش را از این مصاحبه داشته باشد ولی بهر حال سکوت ایشان در برابر این خبر نیز به منزله تائید آن است.
در اینجا لینک و تصویر خبر مذکور را مشاهده فرمائید:
درحالیکه در عرصه کوهنوردی پیشرفت جدی ای نداشته و حتی عقبگرد نیز داشته ایم اما با کمال تاسف به نظر می رسد در دروغگوئی پیشرفت چشمگیری داشته ایم چرا که اگر در گذشته از 100 یا 200 متری قله بازمی گشتیم و ادعای صعود می کردیم حالا این عدد را به رکورد حدود 1000 متری رسانده ایم. تا 6000 متر صعود کرده و ادعا می کنیم که قله 7010 متری را صعود کرده ایم.
سخنم را با  بخشی از یک مصاحبه با رینهولد مسنر کوهنورد افسانه ای و اولین فاتح 14 قله 8000 متری به پایان می رسانم :
پرسش:شما معنی شکست را می دانید,چگونه شخص می تواند خود را از عواقب یک صعود که به شکست منتهی می شود رها کند؟شخص از این شکست چه یاد می گیرد؟
پاسخ:یک کوهنورد هوشیار هیچگاه شکست نمی خورد. شما از شکست است که درس می گیرید نه از پیروزی. برای رسیدن به آگاهی کامل خیلی مهم است که محدودیتهای شخصی خود را بشناسیم و اینها تنها با تجربه حاصل می شود. من کوهنوردی هستم که بیش از هر کس دیگری در صعود به 8000 متری ها شکست خوردم. من قلل 8000 متری را 18 بار صعود کردم زیرا به صعود علاقمند بودم نه رکورد.من اگر شکست نمی خوردم(همانطور که در دائولاگیری,ماکالو و لوتسه شکست خوردم) به سکون و رخوت می رسیدم. من ثابت کردم که می توانم خود را درگیر یک چالش بزرگ کنم همچنین می دانم چه زمانی باید از ادامه صعود منصرف شده و راه بازگشت را در پیش بگیرم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر