۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

سخنی از شاملو-دریا

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام درون دشت شب خفته ست
دریاییم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوا بش آشفته ست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر